نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
چکیده
تلاش برای شناخت راههای بومی رشد و پیشرفت از جمله دغدغههای اساسی جامعه ایرانی در زمان حاضر است. با وجود تلاش در این حوزه، ظاهراً توجه به کنشگر و فاعل انسانی در امر توسعه مغفول واقع شده است. در پژوهش حاضر، خصوصیات فردی ایرانی – در دوره مشروطه- در حوزه اقتصاد مورد تأکید قرار گرفته و برای مقایسه و تطبیق این خصائص با اخلاق اقتصادیِ روایت شده توسط ماکس وبر از سایر ادیان به ویژه دین پروتستان تلاش گردیده است. تعاملات انسان با خدا، انسان با انسان، انسان با طبیعت و انسان با اقتصاد در این مطالعه مورد توجه قرار گرفت تا شاید با مقایسه بتوان به توصیف و تبیینی از چراییِ عدم پیدایش «روح سرمایهداری» و عوامل دینی و آیینی تأثیرگذار بر آن به معنای وبری دست یافت. ابزار و روش مورد استفاده در پژوهش حاضر نیز به تبعیت از وبر همان نمونه آرمانی است.
کلیدواژهها
تبیین اخلاق اقتصادی ایرانیان با باورهای آیینی یا دینی
با تکیه بر دوره مشروطه
سمیه توحیدلو[1]
چکیده
تلاش برای شناخت راههای بومی رشد و پیشرفت از جمله دغدغههای اساسی جامعه ایرانی در زمان حاضر است. با وجود تلاش در این حوزه، ظاهراً توجه به کنشگر و فاعل انسانی در امر توسعه مغفول واقع شده است. در پژوهش حاضر، خصوصیات فردی ایرانی – در دوره مشروطه- در حوزه اقتصاد مورد تأکید قرار گرفته و برای مقایسه و تطبیق این خصائص با اخلاق اقتصادیِ روایت شده توسط ماکس وبر از سایر ادیان به ویژه دین پروتستان تلاش گردیده است. تعاملات انسان با خدا، انسان با انسان، انسان با طبیعت و انسان با اقتصاد در این مطالعه مورد توجه قرار گرفت تا شاید با مقایسه بتوان به توصیف و تبیینی از چراییِ عدم پیدایش «روح سرمایهداری» و عوامل دینی و آیینی تأثیرگذار بر آن به معنای وبری دست یافت. ابزار و روش مورد استفاده در پژوهش حاضر نیز به تبعیت از وبر همان نمونه آرمانی است.
کلیدواژهها: اخلاق اقتصادی، رفتار اقتصادی، روح سرمایهداری، تاریخ مشروطه
مقدمه
رفتار یا کنشهای عاملان انسانی میتواند ابژههای چیز دیگری باشد که ما با عنوان اخلاق آن را میشناسیم. در واقع کنشها درونیشده اخلاقی هستند که کنشگر به طرق مختلف آنها را از آن خود کرده است. میتوان چنین برداشت کرد که هنجارها و باورهای افراد با عنوان آموزههای اخلاقی درونی میشود و در قالب کنشها و رفتارهای ما عینیت مییابد. از این رو، برای فهم اخلاق درونی شده افراد، نیازمند مشاهده عینیات آنها در قالب رفتار و کنش هستیم. رفتارها و کنشهایی که در این مقاله جابهجا استفاده میشود و مقصود از آنها همان کنشهای نیتمندی است که میتواند آگاهانه یا ناآگاهانه بر اقتصاد و عوامل اقتصادی تأثیر بگذارد.
موضوع تجمیع ثروت و استفاده آن در فعالیتهای تولیدی و اشتغالزا از جمله مهمترین رفتارهای اقتصادی امروز ما در امر پیشرفت میتواند باشد. دغدغهای که یگانه راه اشتغالزایی و حل مشکل بیکاری نیز قلمداد میشود. توجه ویژه به ترویج فرهنگ کارآفرینی و ایجاد فضایی که بتواند کارآفرینان[2] موفقی را به جامعه تحویل دهد، از جمله استراتژیهای حاکم در این زمینه بوده است. بنابراین نقطه شروع پژوهش حاضر از همین پرسش و اهتمام ویژه به دست آمده است. موضوع مورد بررسی پژوهش حاضر این است که فرد ایرانی به واسطه همه آنچه به او به ارث رسیده است، اعم از دین، سنت و تاریخ، چه رفتاری در قبال ثروت دارد و تولید ثروت تا چه اندازه برایش ارزشمند است. توجه به مشکلات اجتماعی[3] کارآفرینانی که در این دوران و کمی پیشتر- قبل از انقلاب- میزیستند، نشان از سنت دیرینهای در میان ایرانیان دارد که تجمیع ثروت به تنهایی ارزشمند نبوده است؛ یا حتی به نظر میرسد کسانی که در تمام عمر صرفاً به تولید و تجمیع سرمایه پرداختهاند، انسانهایی فاقد ابعاد گوناگون و مادی قلمداد شدهاند که با تعریف سنتی انسان کامل – انسان معنوی- فاصله زیادی دارند. از سوی دیگر، این باورداشت تاریخی از عدالت که ثروت در دست هیچ انسانی جمع نخواهد شد، مگر با بهرهکشی از دیگران، خود عاملی برای مذموم قلمداد کردن ثروتاندوزی بوده است. چنین نگرشی که به عنوان یکی از مشکلات اجتماعی کارآفرینان ایرانی یاد شده است، در تاریخ و نهادهای غیررسمی ریشه دارد که متعلق به امروز و دیروز نیست.
در پژوهش حاضر، رفتار تاریخی کنشگران تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است. کنشگرانی که دارای رفتار نیتمند اقتصادی هستند. مطالعه رفتار ایشان به عنوان ابژه، بازگوکننده اخلاق اقتصادی ایشان است. اخلاقی که تحت تأثیر سنتها، دین و عرف بوده است. از اینرو میتوان گفت واحد تحلیلی که از آن یاد شد، همان اخلاق اقتصادی است و در نهایت، دستهبندیهایی از این اخلاق به دست خواهد آمد، اما واحد مشاهده همان کنشها و رفتارهای اقتصادی و یا مرتبط و تأثیرگذار بر اقتصاد است.
شایان ذکر است مطالعه موضوعی خرد در دل تاریخ، کاری بس وقتگیر و در اکثر مواقع انجامناپذیر است، از این رو، برای روایتهایی از این دست نیاز به برگرفتن برشی از تاریخ وجود دارد، برشی که بتواند ما را به نتایجی دقیقتر و تبیینهایی ارزشمندتر درباره مسائل روز جامعه برساند. آنچه از رفتار اقتصادی ایرانیان در این مقاله روایت خواهد شد، متعلق به دوران مشروطه است. در واقع از دوره سلطنت ناصرالدین شاه به عنوان زمینههای شکلگیری جریانی که اغلب آن را به عنوان جریان مدرن بازشناساندهاند، تا برآمدن رضاخان. علت انتخاب این دوره نیز صرفاً به نوع برداشت عموم از آن دوران باز میگردد. در بسیاری از روایتهای تاریخی، مشروطه به عنوان آغاز ارتباط ایران با غرب شناخته میشود. زمانهای که از آن به عنوان نقطه عطفی در پیشرفتخواهی ایرانی یاد میشود. دورانی که بخشی از تحصیلکردگان ایرانی در غرب به ایران بازمیگردند. آثار و نتیجه اصلاحات امیرکبیر در عرصه آموزش تا حدودی نتیجه میدهد و تفاوتهای بارزی در ساختارها و نهادهای اقتصادی دیده میشود. سفرهای متعدد شاه و اطرافیان به غرب نیز آنها را در مواجهه با دنیای مدرن قرار داده است.
در واقع از اواسط دوران ناصرالدین شاهی است که نهادهای اقتصادی خود را نشان میدهند. تا پیش از آن فقط دستگاه بدون حساب و کتاب مالیه وجود داشته و بس. به مرور برآمدن دولتی با چند وزیر، تشکیل وزارت تجارت، راه یافتن بانک به جامعه ایرانی، شکلگیری نهادهای مختلف اقتصادی اعم از مجلس وکلای تجار و مشابه آنها، ساختارهای اقتصادی را در کنار سایر ساختها مینشاند. هر چند این ساختارها فقط در حد ساختار و یک نام باقی میمانند و چندان قانون و نهادهای رسمی اقتصادی به دنبال آنها بهوجود نمیآید، اما به هر حال، این دوران میتوانسته است زمینهساز تشکیل اقتصاد مدرن در جامعة ایرانی باشد. طبیعتاً ورود چنین ساختاری به جامعه ایرانی رفتارها و کنشهای اقتصادی ایرانیان را نیز میتواند برجسته سازد. حضور حداکثری تجار و فعالیت ایشان در زمان مشروطه نیز ناظر به اهمیت امر اقتصاد در فعل و انفعالات آن روزگار است. بنابراین این دوره تاریخی میتواند به عنوان لحظهای که به گمان بسیاری زمان تغییرات بزرگ در اقتصاد است، نمونه خوبی برای مطالعه تاریخی باشد.
پرسشهای پژوهش
با توجه به مطالب فوق، میتوان پرسش اصلی پژوهش حاضر را اینگونه صورتبندی کرد:
اخلاق اقتصادی که ایرانیان ِ دوران مشروطه بدان متصف بودهاند، کدامها بوده است؟
نوع نگاه مردم به موضوعاتی مانند ثروت، سرمایه، کار و ... تحت تأثیر نگاه دینی یا باورهای سنتی ایشان شکل گرفته است؟
مروری بر ادبیات موضوع
همان طور که از پرسشهای مذکور برمیآید، توجه به موضوعاتی مانند ثروت و سرمایه و نیز شناخت اخلاق اقتصادی برآمده از باورهای دینی یا آیینی ایرانیان هدف این پژوهش است. پرداختن به مقولاتی که باعث خلق فرهنگ کار در جامعه میشود نیز در زمره این اخلاق جای میگیرد. در میان کسانی که موضوع سرمایه، روح سرمایهداری یا تجدد در تاریخ ایران را مورد توجه قرار دادند، میتوان موارد متعددی را مطرح کرد. هر چند تحلیل و آرای ایشان بسیار قابل استفاده است، اما از آنجا که دامنه مطالعه این مقاله و نیز واحد مشاهده و واحد تحلیل آن با این کارها متفاوت است، میتوان انتظار نتایجی متفاوت را داشت. در واقع خوانش کنش خرد از نوع اقتصادی و مطالعه اخلاق دینی و سنتی در ارتباط با آن به شکل تاریخی (دورهمشروطه) در کارهای موجود دیده نمیشود، اما کارهایی بودند که نتایج آنها میتوانست بر کار انجام شده تأثیر بگذارد. کارهایی که در کنار هم میتواند به شناسانده شدن گذشته تاریخیِ ایران و رفتار اقتصادی ایرانیان کمک نماید.
برای مثال احمد اشرف با بررسی "استبداد موروثی آسیایی" (اشرف، 1347) و کاتوزیان با بررسی "استبداد ایرانی" و یا "جامعه خشک و منزوی" (کاتوزیان، 1377) از منظری که جامعهشناسان چپ و مدافع نظام "استبداد شرقی" بدان پرداختهاند، از عدم شکلگیری نهاد مدرن در کشور سخن گفتهاند.
دیدگاه دیگر کسانی هستند که تاریخ ایران را از خلال "نظریههای وابستگی" بررسی میکنند و توسعه وابسته ایرانی را دلیلی برای شکل نگرفتن نهادهای مدرن در جامعه میدانند. جان فوران در کتاب مقاومت شکننده چنین نگاهی را بررسی کرده است (فوران، 1383).
دسته سوم به دنبال مفاهیم مارکسیستی کلاسیک و شیوه تولید فئودالی در ایران بودهاند. مورخان شورویتبار مانند پتروشفسکی (کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران) جدیترین تلاش را برای مفهومیابی روابط اجتماعی فئودالی در تاریخ ایران به عمل آوردهاند (ولی، 1380). کتاب احمد سیف درباره ایران قرن نوزدهم نیز با این دیدگاه نوشته شده است (سیف، 1373).
علاوه بر نظریههای فوق، وجود نظریههای متعدد درباره سرمایهداری دولتی را نیز میتوان اضافه کرد که همه به نوعی به مناسبات جامعه با ساختارهای کلان سیاسی در ایران میپردازد. ونسا مارتین شرقشناس معاصر چنین نگاهی به دولت و وضعیت دوران قاجار و مشروطه دارد. همه رفتارهای اقشار مختلف و حتی دولتمردان و نیز رفتار و روابط ایران با سایر کشورها را از منظر موازنهای میبیند که دولت برای حفظ آن تلاش میکند و استقلال ظاهری ایران در طول این سالها به لحاظ خارجی و نیز همراهی گروهها و اقشار مختلف در داخل کشور از بعد داخلی را از نتایج آن میداند (مارتین، 1389). در واقع همان طور که بیان گردید، میتوان اینگونه ارزیابی کرد که برداشتها و تحلیلهای به عمل آمده از وضعیت سرمایهداری، از بالا (دولتی یا وابسته) قلمداد میشده است.
البته گروهی بودهاند که از خلال طبقات اجتماعی و منازعه گروهها به بررسی وضعیت اجتماعی ایران پرداختهاند. مانند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب (آبراهامیان، 1377). سید جواد طباطبایی در تاریخ انحطاط ایرانیان نیز از دیدگاه نخبگان و روشنفکران و نیز آثار آنها درباره تاریخ ایران به تحلیل پرداخته است (طباطبایی، 1380). ژانت آفاری نویسنده دیگری است که به تازگی با نگاهی غیرکلانتر و با توجه به اقشار اجتماعی فعال در تاریخ مشروطه، به بررسی پرداخته است. پژوهشگری که جنسیت، طبقات، اقوام و اقشار مختلف را برای تحلیل تاریخ مورد توجه قرار میدهد (آفاری، 1379). نیکی کدی نیز از جمله کسانی است که در روایت تاریخ خود به ویژه در دوره مشروطه، نخبگان بازار و اقتصاد را مورد تحلیل قرار میدهد و بدین سان شرایط اقتصادی و اجتماعی آن روزگار را روایت میکند (کدی، 1381).
در بین مورخان گوناگون نیز نگاههای مختلفی وجود دارد. گروهی که با پذیرش دموکراسی غربی، نگاهی انتقادی به تاریخ مشروطه دارند. اشخاصی که تحت تأثیر نگاه سوسیال دموکراتیک آن زمان که نشأت گرفته از انقلاب سوسیالیستی روسیه در سال 1905 میلادی است، درباره مشروطه ایرانی سخن گفتهاند، یا کسانی که از خاستگاه مذهبی درباره این واقعه قلم زدهاند. این گروه بیشتر راویان تاریخ هستند. کسانی که کار ایشان را در زمره تحلیلهای تاریخ قرار نمیدهیم و برای روایت تاریخ از آنها وام میگیریم. ناظمالاسلام کرمانی، یحیی دولتآبادی، مهدی ملکزاده، احمد کسروی، فریدون آدمیت و غیره از این جملهاند.
برخی دیگر از راویان نیز نگاهی موضوعی به تاریخ داشتهاند. تاریخ اقتصادی ایران در دوران قاجار نوشته چارلز عیسوی و تجار، تاریخ مشروطه و دولت مدرن نوشته سهیلا ترابی فارسانی از جمله آثاری است که بیشتر با موضوع پژوهش حاضر مرتبط است.
روایتها و پژوهشهای تاریخی متکثرتر و فراوانتر از آن است که در اینجا بتوان همه را مطرح کرد. اما غرض از این دستهبندی، توجه به زاویههای مختلف نگاه به تاریخ است. مطالعاتی در سطوح تحلیلی پهندامنه که اغلب ساختارهای کلان، موضوع مورد نظر پژوهشهاست. از طرف دیگر به لحاظ موضوعی نیز میتوان دریافت که پژوهشهای مرتبط با وضعیت سرمایهداری و مسائل اقتصادی نیز به گونهای رنگ و بوی سیاسی یا اقتصادی (تحت تأثیر سیاسیون یا اقتصاددانان) قویتری داشتهاند؛ نگاهی که هر چند کارآمد مینماید، اما ناکافی به نظر میرسد و جای پژوهشهای اجتماعی خردتر با تأکید بر نهادهای غیررسمی و غیر پهندامنه را خالی نشان میدهد.
موضوع اصلی پژوهش حاضر، اقتصاد و رفتار و کنشهای اقتصادی است. موضوع مهم نه سیاستهای اقتصادی خالق مشروطه، بلکه رفتارهایی است که مردم در قبال ثروت داشتهاند. سبکهای زندگی ایشان از منظر اقتصادی و نیز باورهای ایشان درباره کار، پول و ثروت موضوع این پژوهش است.
موضوع اخلاق پروتستانی کار (PWE) چیزی است که درباره آن بسیار بررسی انجام شده است و میشود. تبعیت از نگاه وبر و بررسی این موضوع که کار و فعالیت اقتصادی با چه هدفی و چگونه انجام میشود، در بسیاری از رشتهها اعم از رشتههای مدیریت دنبال میشود. پژوهشهایی که به دنبال سنجش فرهنگ کار هستند. در ایران و سازمانهای ایرانی نیز پژوهشهای بسیاری درباره شناخت فرهنگ کار وجود دارد. پژوهش حاضر از جنس این نوع پژوهشهای مدیریتی و سازمانی نیست. بلکه بیشتر از جنس خوانش فرهنگی – تاریخی رفتار ایرانی است و با کارهایی از این جنس متفاوت است.
در کارهای تاریخیِ موجود نیز ممکن است خوانش وبری از کنشگر تاریخی وجود داشته باشد. در واقع بسیار دیده شده است که وبر به عنوان واضع یک روش تاریخی، مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از روشهای وبری اعم از ساخت نمونه آرمانی، کمک گرفتن از انواع بسندگیهای علی و معنایی و اتکاء بر فرد تاریخی نیتمند به عنوان روش کاری وبر، روش شناختهشدهای است. اما مقاله حاضر نه تنها در روش وابسته به نگاه وبری است، بلکه در برداشتهای نظری نیز از نگاه وبر استفاده کرده و ایدهآل تایپ یا نمونه آرمانی ساخته شده در این پژوهش همان است که وبر در اخلاق پروتستان ارائه کرده است.
مشابه این کار در ادبیات و نگاه سومبارت (همعصر وبر و منتقد وی) یا فارنهام (پژوهشگر معاصر عرصه مدیریت) برای سایر نواحی و سایر ادیان انجام شده است. اما حداقل در محدوده مطالعات نگارنده در کارهای تاریخی ایرانی کمتر کاری دیده شده که هم در روش، هم در ابزار و هم در نظریه کاملاً وبری بوده باشد، یعنی کنشگر تاریخی را از نظر اخلاق اقتصادی مطالعه نموده باشد و این بداعت پژوهش حاضر است.
چارچوب نظری
نظریههای مرتبط با اقتصاد در بین متفکران کلاسیک بسیار دیده میشود. از دورکیم که ویژگی جامعه ارگانیک جدید را برآمدن خدایان جدید و اخلاق جدید میداند تا مارکس که سرمایهداری را ویژگی جامعه طبقاتی جدید میداند و تحولاتی بنیادین برای آن متصور است، نیمنگاهی به رفتارهای اقتصادی وجود دارد. خوانشهای متعدد اقتصادی تأثیر بسیاری بر جامعهشناسان گذاشته، به گونهای که امثال اسپنسر، پارسونز تا جامعهشناسان متأخر جدید نگاهی ویژه به اقتصاد و اخلاق اقتصادی دارند. نکته اینجاست که در بین نظریهپردازان کلاسیک، کمتر خوانشی از اخلاق و کنش اقتصادی در سطح خرد دیده میشود و در میان جامعهشناسان جدیدتری مانند وبلن، بودریار و دیگران بیشتر مصرف اقتصادی مورد توجه است و اخلاق اقتصادی کمتر دیده میشود. یکی از جامعهشناسان شناخته شده در این زمینه که اخلاق اقتصادی را از طریق کنشگر تاریخی مطالعه میکند، ماکس وبر است. بنیان نظری و روششناسی پژوهش حاضر برگرفته از کار وبر است.
وبر و اخلاق اقتصادیِ ادیان
عمده فعالیت وبر در زمینه اخلاق اقتصادی مربوط به «کتاب اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» و نیز مقالاتی است که درباره اخلاق اقتصادی در سایر ادیان تألیف کرده است. وبر با توجه به آموزههای کالونی و لوتری سعی دارد تفاوت کنشی را که این دو آموزه دینی ایجاد میکند، شفاف سازد. در واقع به اعتقاد وی، زهدگرایی اخلاقی کالوینیستی فضایی را ایجاد میکند که میتواند منجر به پیدایش روح سرمایهداری و به دنبال آن انواع پیشرفت شود. بنابراین در آثار وبر تعاریف موجود درباره اخلاق اقتصادی یا حتی کنشهایی که بیانگر این اخلاق هستند، اغلب مسبوق به دین و انواع باورهای منفک از دین است. هر چند که یگانه عامل آن نیستند. وبر اخلاق پروتستانی یا کالونی را نمونه آرمانی اخلاق اقتصادی در نظر میگیرد که میتواند منجر به پیدایش روح سرمایهداری شود. همین ایده باعث میشود سایر آثار وی درباره ادیان به گونهای در مطابقت با نگاه کالونی تعریف شود. در واقع اگر اخلاق اقتصادی کالونی به عنوان نمونه آرمانی و سرآمد اخلاق مذهبی در نسبت با روح سرمایهداری تعریف شود، انواع دیگری از اخلاق اقتصادی وجود دارد که رنگ ادیان یا باورهای دیگری را به خود گرفته که نتیجه آنها کنشهای سنتی و عاطفی بوده است. کنشهایی که عقلایی نبوده یا حداقل زمینهساز پیدایش روح سرمایهداری و نگرش مدرن به جامعه نیستند.
کار وبر در خلال این سالها، انتقادها و تکملههای متعددی خورده است[Z1] . توجه به همه آنها نه در این مقاله میگنجد و نه میتواند کمکی به ساماندهی نظری آن کند. طبیعتاً پذیرش چارچوب و نوع نگاه عقلگرایانه وبر فاصلهای را با بسیاری از نقدهای متعلق به مکاتب دیگر ایجاد خواهد کرد.
با توجه به دلالتهای فوق میتوان کار نظری این پژوهش را از منظر وبر به شرح زیر صورتبندی نمود:
موضوع اصلی و پرسش اصلی ما توصیف وضعیت اخلاقی و اقتصادی ایرانیان بوده است. شناخت صورتهای مختلف باور اقتصادی با کمک مفهوم «روح سرمایهداری» وبر و شرایط پیدایش و ظهور آن میتواند میسر باشد. روح سرمایهداری از مفاهیم داغ و حساس مورد نظر وبر بوده است.
موضوع مورد توجه وبر در اغلب آثارش "اخلاق اقتصادی" بوده است. اخلاق اقتصادی و کم و کیف آن عاملی در پیدایش روح سرمایهداری است. اخلاق اقتصادی منفک از برخی باورهای دینی و عوامل آیینی است که افراد به طور اکتسابی در دوران اجتماعی شدن در جامعه میآموزند. آنچه در این کار مورد توجه اساسی قرار میگیرد، اخلاق اقتصادی است. اخلاق اقتصادی میتواند همانند آموزههای منتج از کالوین، فرهنگی خاص را ایجاد کند که منجر به پیدایش روح سرمایهداری شود. همین طور سنتها و باورهای مرسوم میتواند تحت تأثیر سایر ادیان، از اخلاق اقتصادی کالوینی فاصله گیرد. وبر این نوع اخلاق، که منتج از آداب و رسوم سنتیتر یا ادیانی با آداب ویژه است، را اخلاق اقتصادی سنتی نام نهاده است. در واقع "اخلاق اقتصادی کالونی" و "اخلاق اقتصادی سنتی" دو سنخ آرمانی اساسی برای این مطالعه نیز میتواند باشد که با توجه به نظریههای وبر صورتبندی شده است. «مراحل تاریخی مهمی وجود دارد که جامعهای در این مراحل دست به انتخابهایی میزند و او این انتخابها را دوتایی میداند، انتخاب میان روندی که به پیشبرد تفکیک گسترههای حیات کمک میکند و روندی که شیوههای سنتی کنشگری را تداوم میبخشد» (کرایب، 1389: 383).
آنچه از روششناسی فردگرایانه وبری حاصل میشود، توجه به موارد خاص و نمونههایی است که رفتار نیتمند داشتهاند و بررسی و مقایسه آنهاست. وضعیتی که به لحاظ روشی در آثار او بسیار مشاهده میشود و در این مقاله نیز از همان روش استفاده میگردد (وبر، 1387: 68).
در عمده آثار وبر، برای برقراری ارتباط بین باورهای دینی و اخلاق اقتصادی منفک از آن، نحوه سلوک و رفتارهای آیینی ادیان به طور خاص مورد توجه قرار گرفته است. این بخش از دیدگاه وبر مبتنی بر روانشناسی اجتماعی ادیان است و میتوان به بررسی جامعهشناسانه آن پرداخت. در این کار نیز نمیتوان از آیینها و مظاهر دینی و سنتی پذیرفته شده نزد ایرانیان چشم پوشید.
«نه آموزه اخلاقی یک مذهب، بلکه سلوک اخلاقی ناشی از آن است که دارای فواید روانشناختی متناسب با تلقی هر مذهب معین از فواید آموزش "خلق و خوی" خاص آن مذهب به معنای "جامعهشناختی" کلمه را تشکیل میدهد. برای پیوریتنیسم این سلوک نحوهای از زندگی بود که به نحو روشمند و عقلانی تعیین شده بود و در شرایط معین راه "روح" سرمایهداری جدید را هموار نمود» (وبر، 1387 : 250).
مفاهیم حساس[4] وبری
باتوجه به اینکه روش کار، مطالعه تاریخی است و در شاکله کار، خوانش تفهمی از تاریخ مورد توجه است، همانند سایر روشهای کیفی باید رجوع به اسناد را بر اساس پرسش اصلی و مفاهیم داغ و حساسی آغاز کرد که تجارب پیشین و چارچوب نظری بهدست میدهند.
تشابه مسئله و صورتبندی اصلی کار با نمونه کار وبر در اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری، برخی مفاهیم اساسی را به دست میدهد که در کار وبر بااهمیت دانسته میشود. این مفاهیم به گونهای همان تبیینکنندههای روح سرمایهداری در غرب نیز بوده است.
وبر با تحلیل چند مدرک معتبر در تاریخ غرب، گذر از سه گردونه اساسی تاریخی و تلفیق این سه شرط و خصوصیت را زمینهساز روح سرمایهداری میداند. اخلاق فرانکلین، مفهوم breuf[5] در اندیشههای لوتری و آموزههای زهدگرایانه کالونی. از خلال هر کدام از آموزهها و باورهای فوق، بخشهایی از اخلاق پروتستانی شکل گرفته است. بر این اساس، مفاهیم مرکزی پژوهش حاضر با توجه به نظریههای وبر از این قرار خواهد بود:
روح سرمایهداری: به اعتقاد ماکس وبر، روح سرمایهداری مبتنی بر وجود نوعی بنگاههای تولیدی است که هدف آنها، نیل به حداکثر سود و وسیلهشان، سازمان عقلایی کار و تولید است. همین پیوند میل به سود، به انضباط عقلایی است که به لحاظ تاریخی وجه تمایز خاص سرمایهداری غربی را تشکیل میدهد. آدمهای حریص و پولپرست در همه جوامع شناخته شده جهان، وجود داشتهاند، اما مورد نادر و احتمالاً یگانه وجود این گرایش است [Z2] که میل به پولپرستی نه از طریق فتوحات، سوداگری یا ماجراجویی، بلکه از راه گردن نهادن به انضباط و استفاده از علم ارضاء شود (آرون، 1386: 601).
آنچه به عنوان روح سرمایهداری از آن یاد میشود، پیوند نزدیک و ناگسستنی با ارزش بخشیدن به کار و استفاده از تمام قوا و استعدادهای انسانی در راه تولید و به کارگیری مجدد سرمایه دارد و از این روست که با مشوقهای دینی و اجتماعی، نوعی ریاضتکشی اقتصادی را زمینهساز پیدایش روح سرمایهداری میداند. نوع خاصی از دینداری که به گونهای به مذمت ثروت شهرهاند نیز در این نوع نگاه به سرمایهداری به کمک میآیند.
«ثروت فقط هنگامی که موجب بطالت و لذتجویی گناهآمیز شود، از نظر اخلاقی مذموم است. ثروتاندوزی وقتی بد است که هدف خوشگذرانی و بطالت باشد، ولی کسب ثروت از طریق انجام وظیفه در یک تکلیف، نه تنها اخلاقاً جایز است، بلکه عملاً توصیه شده است» (وبر، 1380: 14).
از طرف دیگر او با اضافه کردن روحیه حرفهای و ارزشبخشی به کار و تبدیل شغل به تکلیف، در تعاریف مختلف بر عنصری اجتماعی و فراتر از اقتصاد دست گذاشته است. وجهه ای که با عنوان «روح سرمایهداری» بخش زیادی از بار معنایی متفاوتش را از مفهوم سرمایه و مطلوبیت مبادله نشان میدهد. اینجاست که برای نشان دادن ماهیت این روح و روحیه به سراغ آموزههای فرانکلین رفته و آنها را زمینهساز اخلاق پروتستانی میخواند.
آموزههای فرانکلین برای به دست آمدن روح سرمایهداری:
1. وقت طلاست.
2. اعتبار، سرمایه است.
3. به یاد داشته باش که پول دارای ماهیتی زیادشونده و مولد است. پول میتواند پول بزاید و اخلاف آن میتوانند بیشتر بزایند و به همین ترتیب الی آخر.
4. آدم خوشحساب، شریک مال مردم است.
5. حساب درآمد و هزینه را به دقت نگه دارید – از پول خرد مراقبت کنید، اسکناس از خود مراقبت خواهد کرد.
6. همواره به دوراندیشی و سختکوشی خود را بشناسانید. وقت را بیهوده تلف نکنید. کل پولی که بیهوده صرف گردد، نه تنها ارزش خود را از دست داده است، بلکه پولی را که میتوانست تولید کند نیز از دست داده است.
آموزههای کالونی: بهطور خلاصه ویژگیها و شاخصهای این اخلاق که مورد توجه وبر قرار گرفته و در واقع سنخ آرمانی وی برای مطابقت با دیگر ادیان شده، به شرح زیر است:
* ارزشمندی کار به عنوان عاملی برای افزایش اعتماد به نفس، عاملی دفاعی در برابر وسوسهها، عاملی برای اجرای اراده خدا و غایت زندگی انسان. ملاک ارزیابی کار، ثمرههای دنیایی آن خواهد بود.
* الزامها و ارزشهای صریح: نگرش منفی به هنر، روابط جنسی و نفی همه اعمال جادویی، نمادگرایی، مراسم اعتراف به گناه و تشریفات دفن مردگان، نگرش تحقیرآمیز به فقر و فقرا، بیاعتمادی به روابط انسانی، در عین حال اتکاء به درستکاری، انزوای عمیق درونی، نفی لذایذ نفسانی و شادیهای دنیوی، گناهکار منفور و دشمن پروردگار.
* سبک زندگی پذیرفته شده: عقلایی، حذف انواع تقدسها از سنت، اعتقاد به پلورالیسمی که در آن اوج اخلاقی معنا ندارد، اعتقاد به دین برای بهرهبرداریهای دنیویِ پذیرفتهشده، خویشتنداری هوشیارانه و سرکوب خواستهها، مخالفت با تنآسایی، استفاده منظم از سرمایه، صاحب اخلاق تجارت و عاملی برای اعتماد سایر مؤمنان، مسئولیت اخلاقی تراکمی، یاریدهنده نظم بوروکراتیک، باور به رسالت انسان در زندگی یا beruf.
* به لحاظ ساختاری، شهر مهمترین مکان بروز و ظهور این دین. در شهر حالت خلسه ریاضتکشانه از دست میرود و عرفانی رنگپریدهتر ظاهر میشود.
* روحانیون به عنوان رهبران دینی به دنبال عبادات مذهبی و وظایف ارشادی، تصویری غیرشخصی از رهبران دینی وجود دارد و به شکل یک "روح آسمانی" از احترام برخوردارند.
* انسجام درون دینی و گسیختن از قیود خویشاوندی، شمولناپذیری اجتماعی.
روششناسی
پژوهش حاضر، به لحاظ روش برگرفته از کار وبر است. دستگاه نظری، روششناسی و ابزار مورد استفاده در اینجا وبری است. ابزاری که وبر برای فهم کنش در تاریخ ارائه میدهد، سنخ آرمانی است. سنخهای آرمانی به برساختههای مفهومی توسط محقق گفته میشود که برای شناخت و توصیف تاریخ از دیدگاه مفهومی خاص به کار میآید. این سنخهای آرمانی که اغلب نزد وبر از زوجیهایی تشکیل میشود که دو سرِ افراطی یک مفهوم را نشان میدهد، اغلب وضعیت عینی و واقعی ندارند. کنشها اغلب از منظر فاصلهای که با این دو سنخ دارند، مورد مطالعه قرار میگیرند. یکی از شناختهشدهترین سنخهای آرمانی نزد وبر، سنخ اخلاق پروتستان است. اخلاق اقتصادی که موجب پیدایش روح سرمایهداری میشود. به زبان امروزی اخلاق اقتصادی که با کمک آن، کارآفرینی و کارآفرینان رشد مییابند. در پژوهش حاضر نیز به این سنخ آرمانی استناد شده است.
از طرف دیگر وبر ادیان دیگر را نیز از منظر اخلاق اقتصادی مورد بررسی قرار داده است. هر کدام از ادیان مذکور با اخلاق پروتستان مورد توجه وبر، مورد مقایسه قرار گرفته است و با کمک این تطبیق، بازدارندهها یا مشوقهای ادیان در راستای رسیدن به روح سرمایهداری یا اخلاق کارآفرینانه مشخص شده است. وبر برای مطالعه ادیان مختلف به سراغ کنشهای مرتبط با اقتصاد رفته و رفتارهای اقتصادی کنشگران اعم از کارفرمایان یا کارآفرینان مورد بررسی وبر قرار گرفته است.
در پژوهش حاضر نیز با تبعیت از روش وبر، کنشهای نیتمند اقتصادی بازخوانی شده است. واحد مشاهده، افراد هستند و از آنجایی که به دنبال بررسی رفتار اقتصادی بودیم، محدودیتهای تاریخی و آثار بهجای مانده، خودبهخود محقق را به سمت خوانش رفتار تجار، بازاریان و رفتارهای اقتصادی شاخص سوق داده است.
با توجه به حساسیتهای یادشده، روزنامهها، خاطرات و روزنوشتها، مکاتبات، فرمانها و سفرنامههای آن دوران تاریخی با توجه به فروض زیر فیشبرداری شده است:
1- هر نوع خصوصیت فردی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر رفتار اقتصادی یا حیات اقتصادی تأثیر بگذارد.
2- هر نوع اطلاعاتی که در شفاف شدن شرایط اقتصادی عمومی در آن دوره خاص مؤثر باشد.
3- قواعد اخلاقی خاصی که در رسائل یا سایر نوشتههای دوره مشروطه توصیه میشده است.
با کمک این روش، مجموعهای از خلقیات ایرانی به دست آمده است. شیوه مقایسه و تطبیق، شیوه مقایسهای وبر است. در واقع نکات مورد نظر وبر برای مقایسه در انواع کنشهای ارتباطی خود را نشان میدهد. کنشهایی که در ارتباط فرد با خدا، خودش، دیگران، طبیعت و اقتصاد شناخته میشود. در ابتدا با استفاده از کاری که بندیکس برای نشان دادن مقایسههای ادیان کنفوسیوس و پروتستان انجام داده، جدولی به دست آمد که مقایسه همه ادیانی است که در مقالات و کتب وبر وجود داشته است. جدول و پاسخهای جدول پس از آن، میتواند توصیفی از اخلاق اقتصادی ایرانی، یعنی پاسخی به پرسش اول پژوهش باشد.
این جدول میتواند ابزار مناسبی برای فهم این موضوع باشد که برای خوانش کنشگر ایرانیِ فعالِ اقتصاد در دوران مشروطه چه نکاتی را باید مورد توجه قرار داد. در مرحله بعد برای مقایسه این نکات با مدل پیوریتنی تلاش شده است. بر اساس این مقایسهها و برداشتها میتوان پاسخ پرسش دوم را بیان کرد.
جدول مقایسهای اخلاق پروتستانی با سایر ادیان مورد توجه وبر در ادامه مطرح شده است. شایان ذکر است که ایده اولیه جدول از مقایسهای گرفته شده که بندیکس از منظر وبر، بین آیین کنفوسیوس و پیوریتنسم انجام داده است. مابقی خانهها نیز توسط ارجاعهای وبر در کتاب اخلاق پروتستان، و مقالات متعدد در زمینه اخلاق اقتصادی ادیان تکمیل شده است. در بخش اسلام نیز نکات برایان ترنر در زمینه خوانش وبر از اسلام بیان گردیده است. هر چند یکی از پرانتقادترین بخشهای مطالعه اخلاق اقتصادی ادیان نزد وبر در زمینه اسلام است. زیرا این مطالعه در انتهای عمر ناتمام مانده است و از طرف دیگر برداشتهای وبر از اسلام فقط به منطقه و بخش خاصی مربوط است.
جدول (1): مقایسه اخلاقهای مختلف نشأت گرفته از ادیان [6] از دیدگاه وبر
موضوع |
اخلاق پروتستان |
اخلاق کنفوسیوس |
اخلاق هندو |
اخلاق یهودی |
اخلاق اسلامی |
انسان و خدا |
اعتقاد به خدایی فرادنیوی، نفی جادوگری |
اعتقاد به نظم کیهانی، مدارا با جادوگری |
اعتقاد به متافیزیک، اعتقاد به ثنویت (خدای شخصی و عقیده به ذاتی الوهی) باور شدید به سحر و جادو |
انسان ابزاری در دست خدا، امت خاص خداوند بودند، یهوه و لعل خدای مورد پرستش ایشان |
اعتقاد به خدای واحد |
انسان و جهان |
سازگاری با جهان از طریق تلاش بیوقفه برای کسب فضائل در پیشگاه الهی، آرمان دگرگونی بالنده |
انطباق با دنیا، برای حفظ هماهنگی بین آسمان و زمین، آرمان نظم |
کثرتگرایی اخلاقی و تأملات عرفانی و بیاعتنایی به جهان برای رسیدن به نجات عمومی |
به دنبال آرامش در پرتو خدا، عرضهکننده خردگرایی اخلاقگرایانه |
اسلام حاوی لذت و طرد توأمان با توجه به گروهی که در آن حضور دارند. جنگجویانِ صوفیه یا تشیع |
هدف از خلقت |
خویشتنداری هوشیارانه به منظور مهار طبیعت شرورانه، انشا و تحقق اراده الهی |
خویشتنداری هوشیارانه به منظور حفظ شأن و رسیدن به کمال نفس |
خویشتنداری به منظور داشتن زندگی بهتر در زندگی بعدی و ترفیع در کاستی که در آن متولد میشوند (تناسخ ارواح) |
جهان در آینده جایی برای حکمرانی یهودیان خواهد بود. رسیدن به فضیلت نزدیک، عمر طولانی و خوش نامی |
به ظاهر رستگاری اخروی. اما تبدیل به آمادهسازی افراد برای مبارزه با اهداف مختلف گشت (از منظر وبر) |
انسان و رهبری دینی |
پیامبری سنت و جهان را بدان گونه که هست، شیطانی جلوه میدهد. انسان به مدد تلاش خود نمیتواند به خیر و نیکی دست یابد. |
نبود پیامبری ناشی از حرمت و خدشهناپذیری سنت، انسان میتواند از خشک ارواج پرهیز کند و خوب باشد به شرط آنکه رفتار درستی داشته باشد. حضور ادیبان |
اعتقاد به قدرتهای برهمنها به عنوان روشنفکران و روحانیون خانوادگی. احترام به مرتاضها. |
پیامبران بیشمار چه در نقش پیامبر ناب و روحانی و چه در نقش پادشاه. ارتباطشان با پیامبران راستین در حد استهزا بود. پیامبران قدرتمند بر ایشان حکمرانی میکردند. |
پیامبر اسلام آداب و رسوم اولیه را منطبق بر آداب و عادات همان بادیهنشینان وضع کرد و تغییرات عمدهای در ابتدا ایجاد نکرد. |
روابط انسانی |
تبعیت همه مناسبات انسانی از وظایف انسان در برابر خداوند |
وفاداری به خانواده به عنوان عنوان اصلی حاکم بر همه روابط انسانی |
اعتقاد به تقدس روابط خویشاوندی و پایبندی به کاست و قبیله و روابط صلب درونکاستی |
آریستوکراسی نظامی در گروههای خویشاوندی، گروههای قبیلهای یا خانوادگی گسترده با کیش و نیای مشترک |
پیرو اخلاق قبیلهای و انسانی و نه یک جهانبینی مذهبی (از منظر وبر و خوانش خاصش از قبایل مسلمان عرب) |
اخلاق اقتصادی |
قانون و توافق عقلانی به مثابه مبنای معاملات تجاری، کانون هاو انجمنهای داوطلبانه ، قانون و تشکیلات اداری عمومی |
روابط خویشاوندی به منزله زمینه دادو ستدهای تجاری ، کانونها و انجمنهای داوطلبانه ، قانون و تشکیلات اداری عمومی |
کاست و روابط قبیلگی زمینه روابط تجاری. تقابل فرهنگی به واسطه مستعمره بودن، علاقه به شغل دولتی. دارمای حرفه ای خود را داشتند. |
قراردادهای محکم و مؤید به سوگند، توصیف برادری حمایت از بدهکاران و بیگانگان در کنار سنت جنگ و جهاد. اعتقاد به عمل |
روحیه لذتجویانه صرف. دین امساک و زهد این جهانی نبود. |
سرمایه اجتماعی |
اعتماد به همه برادران دینی
|
عدم اعتماد به همه افرادی که عضو خانواده کسترده نیستند |
اعتماد به اعضای کاست و ممنوعیت ارتباط و ازدوا با دیگر کاستها |
آیین برادری و اعتماد به همکیشان و سلامت در اخلاق |
اعتماد داخل قبیلهای |
نگاه به ثروت و سرمایه |
ثروت به مثابه وسوسه و نتیجه جنبی یک زندگی توأم با فضیلت
|
ثروت به مثابه مبنایی برای حفظ شأن و رسیدن به کمال نفس |
عدم تعلق انسان به این دنیا و نفی ثروت . ارزشمندی زمین و اعتبار کاستها بر اساس مالکیت زمین |
انسان برای عمل زاده شده است. ثروت به مثابه مبنایی برای حفظ شأن و رسیدن به فضیلت نزدیک |
تجملات و دارایی باعث افتخار. علاقمند به کشورگشایی به منظور کسب غنائم |
با توجه به اینکه وبر اخلاق اقتصادی سایر ادیان را در مقابل اخلاق کالونی– پروتستانی قرار داده است، اگر هدف ساخت سنخ آرمانی در مقابل اخلاق پروتستانی باشد، میتوان با توجه به جدول مقایسهای آیینهای مختلف، مواردی به شرح زیر را به دست آورد:
* منزهگرایی زاهدانه، عرفانگرایی ناب و نادیده گرفتن جهان
* انجام وظایف سنتی از روی وجدان به جای استفاده از نظام زندگی عقلایی ِ پیوسته
* توجه به نیت اعمال به جای خود عمل و ثمرههای آن
* نوع نگاه به گناه و جهتگیری تأملی
* فراغت از هر گونه تکلیف و رسالت دنیوی
* کممنزلت بودن کار و توجه به آن صرفاً به منظور گذران حداقلیِ مایحتاج زندگی
* ناامیدی از رستگاری به سبب انجام گناه
* اتلاف وقت زیاد
* عقلایی نبودن باورهای اقتصادی
* نگاه منفی به ثروت و سرمایه و تجمیع آنها
* قضاوت، معامله و ... بر اساس تصمیمهای ذهنی و آنی دولتمردان و شخصیتهای مذهبی – فقدان قانون مدون
* قوانین خاص دینی که مانع از توزیع ثروت شود.
* تمایلات و لذایذ آنی اینجهانی – زندگی در حال
* اعتبار خرافات و باورهای سنتی غیرعقلایی (قدسیتبخشی به سنتها )
* کمتوجهی به مشاغل تولیدی و صنعتی و صرفاً اعتبار بخشیدن به کشاورزی و زمینداری
* قدسیت نهاد دینی و روحانیون
* محدود شدن کنشهای نسبتاً عقلایی به دستهای معطوف به ارزشها
* استیلای روابط خویشاوندی و قبیلهای بر تصمیمگیریهای مختلف
در مجموع این دو سنخ آرمانی در موضوعاتی با محورهای زیر شاخصهایی دارند:
- رابطه انسان کنشگر با خدا
- رابطه انسان کنشگر با جهان
- رابطه انسان کنشگر با مفهوم از هستی
- رابطه انسان کنشگر با نخبگان
- رابطه انسان کنشگر با دیگر انسانها
- سرمایه اجتماعی کنشگران
- اخلاق اقتصادی کنشگران
- باوری که در ارتباط با تجمیع سرمایه میان کنشگران وجود دارد.
یافتههای پژوهش: توصیف اخلاق اقتصادی ایرانیان
همان طور که در بالا مشاهده گردید، نتیجه تجربه ماکس وبر درباره بررسی اخلاق اقتصادی در میان باورمندان به اخلاق پروتستان، کنفوسیوسی، هندو، یهود و اسلام در جدولی مطرح گردید. در واقع تجمیع نگاههای این گروهها در انواع تعاملهای انسانی اعم از تعامل انسان با خدا، انسان با جهان و طبیعت، انسان و رهبری دینی، انسان و انسان، انسان و سرنوشت، انسان و سرمایه و نیز سرمایه نمادین، ایجادکننده سنخهای آرمانی بود که مفاهیم حساس را میساخت و این پژوهش را در مطالعه تاریخ راهنمایی میکرد.
با توجه به همان مفاهیم اولیه و تفاوتهایی که در انواع اخلاق سنتی و پروتستانی از دیدگاه اقتصادی به دست آمد، و با توجه به مطالعاتی که در میان کتب تاریخی، سفرنامهها، خاطرات و سایر اسناد موجود از آن دوران انجام گردید، شاخصهایی از اخلاق اقتصادی ایرانیان فراهم شد. شاخصهایی که روایتگر ویژگی اخلاقی ایرانی است. یکی از سادهترین راهها مقایسه این اخلاق با اخلاق پروتستانی وبر است. جدول زیر توصیفی از وضعیت اخلاقی در دوره مورد مطالعه است. طبیعتاً این رفتارها که سازنده یا برگرفته از اخلاق اقتصادی است، در زمینهای از تاریخ و اجتماع قرار میگیرد. مقولههای یادشده حتی اگر شامل ویژگیهایی نباشد که به طور مستقیم در ارتباط با اقتصاد است، لاجرم به گونهای دیگر بر اقتصاد تأثیر خواهد گذاشت. جدول زیر بر اساس مشاهده و توصیف رفتار اقتصادی ایرانیان در دوره مشروطه تدوین شده است. (هر بخش از جدول به اسنادی در دوران مشروطه ارجاع دارد. نمونههایی از این ارجاعات پس از جدول بیان شده است)
جدول (2): مقایسه اخلاق ایرانی و اخلاق پروتستان
موضوع |
اخلاق پروتستان |
توصیفی از اخلاق اقتصادی در ایران بر اساس ایدهآل تایپهای وبری ارائه شده در فصل چارچوب نظری |
انسان و خدا
|
اعتقاد به خدایی فرادنیوی، نفی جادوگری |
اعتقاد به خدای واحد و قادر مطلق و واضع تقدیر و سرنوشت – اعتقاد به فراماده برای رسیدن به شناخت از خدا، جهان، زندگی و سرنوشت دینداری سنتی – خداپرستی بدون تعصبات دینی – اعتقاد و اجرای ظواهر دین مانند خمس و زکات، نماز و روزه، مجالس روضهخوانی و نذری دادن – ترک امور ظاهری باعث ترک اعتبار در جامعه میشد. تحویل هر امر به خدا و امام زمان (جایی خارج از خویشتن و جامعه ) – حتی فقر و نداری و هر بلایی تحویل به سرنوشت و تقدیر خواهد شد. تلاش برای عرفی کردن دین با کمک مفاهیم دینی و با زبان دینی حتی در دوره مشروطه – در برابر عرف هم شریعت و هم ارباب فرمان میدهد. خدا بیش از چارچوب دینی در چارچوب سنتی تعریف میشود. بنابراین مذهب را تنگ نمیگیرند و عرف و عادت بر دین غلبه میکند. |
انسان و طبیعت |
سازگاری با جهان از طریق تلاش بیوقفه برای کسب فضائل در پیشگاه الهی، آرمان دگرگونی بالنده |
دنیا و جهان برایشان حاوی طرد و لذت توأمان – در لحظه خوشی کردن و در مجموع به دیده حقارت نگریستن به آن سازگاری با آنچه هست و بیتلاشی برای تغییر – عدم پیدایش تخصص و تقسیم کار و در کنار آن وجود حس پذیرش و جابجایی آنچه هست از طریق تقلید – امور هنری و تزئینیجات به این روش رشد کرده است. جهل و ناآگاهی به اطراف و جهان ماده – سستی در پذیرش علم – بیسوادی و عدم مطالعه و آشنایی با اطراف پیدایش فرهنگ کار ایرانی بر اساس موارد یاد شده، بنابراین ضعف اراده، ناموزونی، بیمهارتی و تنبلی و اتلاف وقت از آن ناشی میشود. |
انسان و رهبری دینی |
پیامبری سنت و جهان را بدان گونه که هست، شیطانی جلوه میدهد. انسان به مدد تلاش خود نمیتواند به خیر و نیکی دست یابد. |
روحانیون آداب و رسوم شناخته شده اجتماعی از دین را نظاره کرده و محل رجوع مردم از تولد تا مرگ و مورد مراجعه برای پرداخت خمس و زکات و ... بودهاند. در دوره یادشده اصالت نزد ایشان در عدم تغییر بوده و در اندک مواردی با تغییر همراه شدهاند. درباره تأسیس مدارس، عدالتخانه و مشروطه، مواضع اغلب در راستای تحکیم جایگاه نهاد روحانیت بوده است. ارتباط بخشی از نهاد دینی و نهاد سلطنت به شکل دائمی و موقت – بسته به پادشاهانی که سر کار بودند. گاهی پادشاه با کسب مشروعیت خود را نماینده خدا بر زمین میدانست. همواره روحانیون منتقد و مستقل وجود داشتهاند. |
انسان و انسان |
تبعیت همه مناسبات انسانی از وظایف انسان در برابر خداوند |
روابط انسانی متکی به خانوادهگرایی افراطی و ترجیح منافع قوم، ایل و خانواده و پذیرش و تعصب در سلسلهمراتب ایلی و پذیرش دشواریهای خانواده بر دوش خود. در خارج از خانواده روابط و تعاملات زیاد و در این تعاملات، ادب ذاتی و افراطی رعایت شده، اما ظاهر و درون، متفاوت و رفتارها منافقانه – نبود کار تیمی و سهمبری و تعاون در جریان این ارتباطات بیرونی، بسته به نفع شخصی و خانوادگی دارای روحیه فریب و دلالصفتی و نیرنگ – رفتاری که از طرف همتایان مورد پذیرش و تشویق قرار میگیرد. نبود زمینه عمومی تعامل و بنابراین، عدم شکلگیری اخلاق عمومی – فقدان آزادی در رفتار بر اساس خصلت ذاتی همراهی با همردیف و تکبر با پایینتر و خضوع با بالادست به عنوان اصل |
انسان و سرنوشت |
خویشتنداری هوشیارانه به منظور مهار طبیعت شرورانه، انشا و تحقق اراده الهی |
باور به سرنوشت مقدر و انفعال و بی حرکتی و باور به بیتأثیری در آینده هستی – تلاش برای زیستن در لحظه حال و تلاش برای فهم مقدرات از طریق توسل به فراماده یا رؤیابافی تلاش برای رسیدن به رستگاری اخروی از طریق خویشتنداری در برابر خواستهای مادی – در مقابل برخی خویشتنداری ظاهری برای حفظ آبرو و اعتبار میکنند. وجود فرهنگ انتظار و مهدویت و تحویل جهان به منجی و تفسیر غالباً غیرحرکتی از مفهوم انتظار |
انسان و سرمایه (اقتصاد) |
قانون و توافق عقلایی به مثابه مبنای معاملات تجاری، کانونها و انجمنهای داوطلبانه، قانون و تشکیلات اداری عمومی ثروت به مثابه وسوسه و نتیجه جنبی یک زندگی توأم با فضیلت
|
نبود قانون و توافقات عقلایی از پیش مشخص و ناامنی نسبت به مالکیت – احترام به قانون نیست ولی پول برای صرف شخصی احترام دارد – زمینداری صرفه اقتصادی دارد. علاقمندی به مشاغل بدون زحمت و پول درآوردنهای خارج از قاعده – مشاغلی مانند خدمتکاری و مزدبگیری دولتی روحیه مصرفگرا و تجملگرایانه صرف فارغ از هر نوع تلاش و دنبال سودجویی آنی بودن – تجمیع ثروت برای مصرف خوب و نه برای پسانداز و تولید متکی به معدود سرمایههای غیرریسکی برای گذران زندگی و علاقه به وام و قروض و بیاخلاقی در پرداخت دیون و عهدها – حمایت عموم از مظلومین و بدهکاران استیلای روابط خانوادگی در کار |
تعامل انسان با خدا
یکی از مهمترین تعاملاتی که انسان ایرانی یا دینی دارد، تعاملش با خداست. در واقع این تعامل به میزان بسیاری بر باورها و رفتار دینی افراد تأثیر میگذارد. شناخت جایگاه خداوند در زندگی ایرانیان، ظاهراً از جنبههای متعدد برای یافتن رفتار اقتصادی ایشان تأثیرگذار است. خدای ذهن فاعل ایرانی، خدایی فرادنیوی است. اما خدای واحد در این دنیا نیز قادر مطلق است. خداوند وضعکننده تقدیر و سرنوشت ایرانیان است و هر چند که درباره تقدیر و جبر و اختیار، آموزههای متعددی در تعالیم اسلامی وجود دارد، اما عینیت بروزیافته از این تعالیم، تصویرگر خدایی است که سرنوشت و تقدیر انسانها در دست اوست. اوست که در مقدراتش خیر و شر، گرفتاری و بلا، گشایش و آسایش و یا فقر و رفاه را معلوم کرده است. خدایی که حتی در کوچکترین فعالیتهای روزمره زندگی جریان دارد و سرنوشتساز است.
«باور تقدیرگرایی یک پنداشته عام بود که بین عامه مردم و تجار و یا حتی روحانیون در گرایش به این باور تفاوتی وجود نداشت. تجار نخبه و بزرگ آن دوران نیز در توجیه کسادی بازار و نبودن پول، تقدیر یا خواست الهی را عنوان میکنند و وسیله دفع این مشکل اقتصادی را در دعا و نذر و استغاثه به درگاه الهی میداند» (ترابی، 1384: 72)
این باور تا آنجا پیش رفته است که در بین برخی ایرانیان حتی اندک تلاشی برای تغییر در اتفاقهای ناخوشایند دیده نمیشود. برای مثال میتوان از تصویری سخن گفت که هانری رنه دالمانی از مواجهه برخی ایرانیان با بهداشت و بیماری ارائه کرد:
«در میان ایرانیان، کودکان نوزاد نیمعریانی نیز دیده میشوند که وسائل بهداشت ابتدایی هم برای آنان فراهم نشده است. این موجودات کوچک از کودکی رنج میکشند و مبتلا به چشم درد و امراض دیگر میگردند و چون والدین آنها معتقد به قضا و قدر و نصیب و قسمت هستند، درصدد معالجه آنها برنمیآیند و میگویند هر چه مقدر شده، همان خواهد شد و سرنوشت کسی را نمیتوان تغییر داد. علت اصلی بیاعتنایی و عدم مراقبت آنها، همین اوهام است و نمیتوان گفت که پدر و مادر علاقهای به فرزندان خود ندارد» (رنه دالمانی، 1335: 225)
چنین سرنوشت مبهمی که به تمامی به دست پروردگار رقم میخورد، نه نیاز به حرکت و فعالیت که نیازمند شناخت منفعالانه است. شناختی از سر کنجکاویهای انسانی برای اینکه در این طالع چه چیزی رقم خورده است. شناخت چنین سرنوشتی نیز صرفاً توسط اموری فرامادی میسر خواهد شد.
از این رو، هر چه در تاریخ جلو میرویم، پرداختن به استخاره و فال و نجوم برای شناخت صحت و سقم حرکتها را مشاهده میکنیم. این چنین است که در ایران دوره قاجار، کاری انجام نمیشده، جز با گرفتن تقویم و سعد و نحس ایام. جالب اینجاست که این ماجرا هیچ قاعدهای هم نداشته است. از شاه مملکت گرفته که برای حرکت و سفر خویش تقویم میدیده و حتی در موقع تاجگذاری سلاطین هم این نکته باید کاملاً رعایت شود و در ساعت سعدی انجام میشده (رنه دالمانی، 1335: 246) تا بازاری و تاجری که مدام حتی برای زمان معاملهاش استخاره میکرده و توده مردمی که برای خوش یمن بودن زمان استفاده از جامه جدیدشان نیز به دنبال ساعت خوب آن بودهاند. آنها «بدون مشورت با منجمان نه به سفر میروند و نه به کار مهمی دست میزنند. منجمان اول باید وضع گردش ستارگان را بررسی و با توجه به اهمیت موضوع، نظر خود را اعلام کنند. این منجمان گاهی در مسائل پزشکی نیز دخالت میکنند» [Z3] (تانکوانی، 1383: 205). همین باور باعث میشود که دست به یک سری افعال نیز بزنند. افعالی که با هیچ منطقی قابل توجیه نیست، ولی ایشان معتقدند که اگر با اعتقاد انجام شود، نتیجه خواهد داد. (رنه دالمانی، 1335: 242).
در کنار باور به خدای واحد، مقولهای به اسم دینداری نیز مهم به نظر میرسد. دینداری در اسلام بیشتر به تعبد و بندگی و گردن نهادن به قوانین و دستورهای اسلامی تعریف میشود. هر چند که تعبد و دینداری دارای پوسته و ظاهری بیرونی و ایمان و یقین درونی است. آنچه در روایتها از دینداری ایرانیان گفته میشود، بیشتر دینداری سنتی است. دینداری که تحت تأثیر عرف و فرمان ارباب هم میتواند باشد. دینداری فارغ از هر گونه تعصبات دینی. در واقع به گونهای خداپرستی بدون تعبد را نزد ایرانیان روایت کردهاند. «انکار وجود خدا در میان ایرانیان خیلی به ندرت یافت میشود، ولی خداپرستی بدون دینداری بسیار رایج است. و این نوع طرز تفکر که مخصوصاً در بین طبقات بالای اجتماع به کرات دیده میشود، به صورت لاقیدی مذهبی تجلی میکند که البته دوامی ندارد و غالباً بعد از گذشت مدتی – در زمان پیری - صاحبان اینگونه عقاید به مرام اولیه خود و پیروی از اصول مذهبی رجعت میکنند» (لیدی شیل، 1368: 152).
البته اینگونه نیست که رفتارهای دینی در کردار ایرانیان نمایان نباشد. در واقع آنچه درباره رفتار دینی ایشان روایت شده است، ناظر بر این موضوع است که دینداری در میان ایشان، وقتی به امور ظاهری مرتبط میگردد، با جدیت و حمیت زیادی پیگیری میشود. اموری مانند خمس و زکات که در ارتباط مستقیم با روحانیت در آن روزگار است، یا برپایی نماز و روزه و اقامه مجالس عزا در زمانهای خاص و بر ذمه گرفتن نذورات متعدد از جمله اموری است که بسیار بدان اهتمام میشده است. اموری که ترک آنها به گونهای عاملی برای طرد اجتماعی نیز میتوانست باشد (شهری 4، 1371: 279). اما آنجا که به دینداری در خفاء باز میگشت، بسیار درباره سهل گرفتنهای افراد بیان شده است. دینداریای که حتی برخود محرمات را حلال و واجبات را ترک میگوید.
«ایرانیهای حالیه با وصف تعصب مذهبی، چندان قیدی به اجرای قواعد و رسوم ندارند. مذهب آنها بیشتر شبیه است به لباس گشادی که در هر حال به کار میخورد و تنگ نمیگیرند و به منزله علامت یک فرقهایست نه اینکه مذهبی باشد که زندگانی و اخلاق مردم از آن رو به راه درستی آید. ولی رفتار ایرانیها در این مسئله غرابت ندارد و نباید گمان کرد که چون آنچه را باور نمیکنند، مجری مینمایند. پس عمل آنها ریا و تزویر است، بلکه در جمیع مذاهب همین طور است. و بعد از تعصب اولی، مذهب کم کم منحصر می شود به عادات و رسوم ظاهری» (بنجامین، 1363: 145).
اما نکتهای که در این میان وجود داشته و دارد، نحوه مواجهه با "خدا " است. خدای سنتی که در باورها جریان دارد و در زندگیها دیده میشود. خدایی که آرام آرام به عرصه سنت ایرانی وارد میشود و زمینهای میشود که با عرف و عادت تلفیق گشته و تساهل در دینداری را به ارمغان آورد.
دینداری آنچنان با سنت میآمیزد که آرام آرام تفاوت قائل شدن میان دینداری و عادت، کاری بس دشوار مینماید. در چنین شرایطی به راحتی جای هر امر دینی با امور عرفی و عادتی تعویض میشود و پیامد این امر، قدسی شدن برخی سنتها و عاداتی است که شاید فقط به دینداری شناخته شود و نشانهای از امور دینی هم نداشته باشد. از این رو، میتوان بخش زیادی از باورهایی را که در نگاه اول در ارتباط با دین و دینداری افراد تلقی میگردد، برآمده از سنت و خواست و عرف اجتماعی دانست. از این رو، بر خلاف نگاه پروتستانی دین، نه راه بر امور اقتصادی میشود و نه به طور مستقیم بازدارنده.
تعامل انسان با طبیعت و هستی
یکی دیگر از زمینههای تعامل، ارتباطی است که بین انسان با طبیعت یا جهان هستی برقرار میشود. آنچه وبر درباره اخلاق پروتستان نشان داده است، عبارت از نوعی سازگاری با جهان از طریق تلاش بیوقفه برای کسب فضائل در پیشگاه الهی بوده است. اما با توجه به نوع تعاملی که انسان ایرانی با خدا و باور به سرنوشت برقرار میکند، نمیتوان فعالیت و تحرک را در راستای ساخت جهان انتظار داشت. حس ایرانی به جهان هستی، حاوی طرد و لذت توأمان است. در واقع با توجه به خصائص تقدیرگرایانه ایرانی میتوان به نوعی خوشی لحظهای و تحقیر دائمی از جهان و زندگی مادی نزد ایرانیان دست یافت.
وقتی جهان و طبیعت، موضوع علاقه و انگیزه برای کار نباشد، نمیتوان انتظار داشت که کنکاش، شناخت و هر گونه تغییری در اصول و قوانین مصرح در این جهان ارزشمند به نظر برسد. این جهان فقط به کار استفادههای آنی و خوشیهای لحظهای میتواند بیاید. ایرانیجماعت میل به تفریح و گلگشت در طبیعت را بسیار داشته و با وجود همه دشواریهای راه، بسیار سفر میکرده، سفرهایی که در رأس آنها سفرهای زیارتی بوده است.
«یکی از تفریحات مهم ایرانی، به تفرج رفتن دستهجمعی است در دشت و صحرا و در سایه درختانی که چندان فراوان نیست، با صرف مقدار متنابهی شیرینیهای خوشمزه و چای تازهدم. در این گردشها زنان نیز شرکت میکنند، اما همیشه در حوزه خانواده» (دلریش، 1376: 71).
همین نوع نگاه زمینهای برای دوری گزیدن ایرانیان از تحصیل سواد و آموختن علم تجربی است. در واقع میتوان بیان کرد تا زمانی که جهان به عنوان امری بیرونی برای ایشان موضوعیت پیدا نکرده بود، تحصیل علم فی نفسه دارای ارزش نبود و از علم فقط به خواندن و نوشتن اکتفا میکردند. همین امر، عاملی برای جهل مفرط در خصوص جهان و ماده در دوره مورد مطالعه شده است. این موضوع دامنهای فراگیر دارد و در بین همه طبقات اجتماعی وجود داشته است.
«تاجر ایرانی سواد ندارد، کتاب نمیخواند، روزنامه نمیخواند، سفر میکند، سررشته در محصول به عمل آوردن ندارد که آن را چگونه به کار برد، روحش خبر ندارد ایران به چه محتاج است، حیران است چه برای مملکت بد است، از فهم آن عاجز است، تاجر ایرانی حساب ندارد، خودش هست و ریش و توپی و اشرف الحاج روی اسمش و مجلس روضهخوانی سر سالش، دیگر چه دارد، شاید میل هم ندارد که چیزی بداند، در این حال این هیکل عبارت است از یک عمامه آب طلاکاری و یک ریش انبوه مشکی یا قرمز، سر و قد خمیده در قبای سه چاکی با صورتی عبوس و به خیال خودش موقر، آیا توقع دارید تجارت ایران بهتر از این باشد؟» (حبل المتین، سال 33).[7]
نبودن علم و سواد در جای خود به نوعی زمینهای برای عدم شکلگیری تخصص در جامعه میشود، عاملی که میتواند مؤید تقسیم کار در حوزه صنعت و فناوری نیز باشد. وقتی بداعت و خلاقیت به دلیل عدم آشنایی با جهان ماده از جامعهای رخت بربندد، توان و انرژی مردمان آن سرزمین به نوعی معطوف به تقلید از آن چیزی میشود که دیگران دارند و میتواند برای زندگی مورد استفاده قرار گیرد یا زمینه زیباییشناسانه داشته باشد. از این رو در تعاملی که ایرانیان با جهان بیرون داشتهاند، هر گونه تقلید از صنایع یا امور طبیعی ارزشمند قلمداد شده و ایرانیان در آن صاحب مهارت شدهاند. علاقمندی و مهارت مؤکدی ایشان در زمینه خلق آثار هنری ناشی از این امر میتواند باشد. «ایرانی قوه ابداع چندانی ندارد، اما در کار تقلید سخت کوشاست. او زود مطلب را میگیرد» (پولاک،1361: 18).
موضوعیت عدم تلاش برای تغییر جهان و ماده اطراف در کنار تقدیرگرایی مفرط ایرانی، فرهنگی را ایجاد نموده است که مختص ایشان است و با "کار به مثابه ارزش" وبری که در آموزههای لوتری به آن اشاره شده است، بسیار متفاوت است. آنچه از سر انفعال در هر تغییر عاید انسان ایرانی شده است، بیتلاشی، تنبلی، گذراندن اوقات فراغت به بطالت، بیمهارتی، ضعف اراده و ناموزونی است. خصائصی که به طور مستقیم میتواند بر امور اقتصادی در جامعهای تأثیر بگذارد.
«در ایران معامله یک شی ساعتها طول میکشد و احیاناً خرید چند ذرع پارچه از صبح تا ظهر دوام پیدا میکند و در طی این مدت فروشنده و مشتری مرتباً با هم حرف میزنند و گاه اتفاق میافتد که مطلقاً از اصل موضوع خارج شدهاند و فروشنده برای مشتری روایات تاریخی و سرگذشتهای باستانی و ضربالمثلها و حکایات و افسانهها را نقل میکنند.
این طرز معامله با منطق اروپایی که برای وقت قائل به قیمت و اهمیت است، جور در نمیآید، ولی با منطق ایرانی موافقت دارد، زیرا این ملت یعنی توده برای زندگی این دنیا و قیمت وقت و غیره اهمیتی قائل نیست و فقط برای دنیای دیگران قائل به اهمیت است.
... از همان آغاز کودکی این ملل دنبال چیزهای نامعلومی میروند که متعلق به این دنیا نیست و شاید در دنیای دیگر هم یافت نشود، ولی در عوض برای یافتن این چیز موهوم و نامعلوم همه حقایق مادی حساس را مهمل میگذارند» (دوگوبینو، 1385: 149).
تعامل انسان با رهبری دینی
یکی از ویژگیهایی که وبر درباره رهبری دینی در اخلاق پروتستان مطرح میکند، این نکته است که پیامبران سنت جهان را شیطانی معرفی کردند و نیاز به رهبری دینی را برای طی این طریق ضروری میدانند. این نوع نگاه که در جهان ناشناختهای که آینده آن چندان معلوم نیست و آموزه تقدیر به مدلهای مختلف - چه در آموزههای پروتستان و چه در آموزههای اسلامی- وجود داشته است، وجود رهبران دینی را ضروری ساخته است. رهبرانی که مؤید و ضامن آینده و آخرتی سعادتمند باشد. از این رو، روحانیون نیز به عنوان نمایندگان دینی در جامعه ایرانی دارای جایگاه ویژهای بودند. ایرانیان از زمان تولد تا زمان مرگ در ارتباط با روحانیون قرار میگیرند و این طبقه حتی در امور مربوط به اقتصادیات دینی مانند خمس و زکات حضوری فعال دارند. بخش زیادی از فعالیتهای اقتصادی که زمینه دینی دارند، توسط روحانیون به انجام رسیده و همین امر، تضمین اقتصادی نهاد روحانیت را نیز بر عهده گرفته است.
جایگاه و اعتبار این طبقه تا حدی است که پادشاه نیز مشروعیت خویش را از ایشان کسب میکند و تلاش میکند همواره تأییدکنندگانی از این گروه نزد خویش داشته باشد. میزان نزدیکی سلاطین به روحانیون و تعامل بین ایشان در دورههای متفاوت کاملاً مختلف بوده است. همان طور که روحانیون در نگاه عامه مردم، نمایندگان خدا بر زمین شناخته میشدند، به همان میزان پادشاهانی که از ایشان مشروطیت کسب میکردند نیز خود را به گونهای زمامدار امور دینی در جامعه میدانستهاند. این موضوع در دورههای متفاوت، تفاوتهای فاحشی دارد و در دوره مورد بحث به دلیل مقابله و انتقاد روحانیون از شاه این امر به سطح پایینی تنزل کرده بود.
روحانیون در دوره مشروطه به عنوان یکی از حامیان مهم مشروطه قلمداد میشدند. باور به اینکه هر گروهی که در جریان مشروطه از آن دفاع کرده، به طمع و به خاطر خواست و باور شخصی یا گروهی خود بوده است، نمیتواند از اهمیت و جایگاه این گروه در پیدایش مشروطه بکاهد. هر چند عاملی که به گونهای باعث انحلال و اضمحلال مشروطه شد و اولین جرقه مخالفتها و چنددستگیهای مشروطهخواهان را زد، باز هم حضور روحانیون مشروطهخواه و دستهبندی و صفکشیهای ایشان بوده است.
نکتهای که باید در این رهگذر از نظر دور نداشت، تنوع و تفاوتهای موجود در میان روحانیون بوده است. طیف روحانیون از مراجع تقلید بزرگ تا روضهخوانان و سادات و طلاب مدارس علمیه را در برمیگرفته است. تحصیلات دینی، طولانی اما کمهزینه بود و بستر اصلی تغییر رتبه اجتماعی محسوب میشد (کدی،1381: 58). از این رو عاملی برای حضور افرادی در میان روحانیون شده بود که چندان بهرهای از سواد نداشتهاند.
«و چون مقام روحانیت اهمیت بسیار داشت و مورد تکریم عامه و احترام دولتیان بود و در کلیه امور مداخله داشت، هر سال هزارها نفر از زارعین و کشاورزان دهات و کسبه دست از کار خود کشیده و در جرگه طلاب علوم دینیه در میآمدند و از این راه تفوق و برتری بر دیگران پیدا میکردند و برای رسیدن بدان مقام کافی بود که مرد بیسوادی ریش بلندی گذارده، عمامه بزرگی بر سر و عبایی بر دوش گیرد و در مجالس درس و حوزههای علمیه علمای بزرگ برای درک و فهم علومی که بحث شد و بیست سال تحصیل لازم داشت، وارد شود، بدون آنکه کسی از معلومات آنها سئوال کند یا مورد اعتراضی کسی واقع شود» (ملکزاده، 1383: 21).
تعامل انسانها با یکدیگر
روابط انسانی، زمینهساز شکلگیری کنشهای اجتماعی و باعث پیدایش نهادها در سطح جامعه است. در جامعهای مانند جامعه پروتستان، انسان به دلیل انسان بودن، ارزشمند است و تعاملات انسانی به دلیل انجام وظایف الهی بر روی زمین، معنادار است. در این جامعه به دلیل روابط و تعاملات خارج از چارچوبهای قومی و قبیلهای، حقوق و تکالیف افراد در قبال هم به مرور تعریف میشود و از آن میتوان به آموزههای حقوق بشر یا برابریخواهی دست یافت. آموزههایی که در نهایت موجب پیدایش اخلاق عمومی برای مواجهه انسانی میشود.
اما اگر روابط انسانی بیشتر در غالب خانواده، قبیله، ایل و سایر گروههایی تعریف شود که فرد در آنها حضور دارد، در این صورت همه روابط در راستای پیدایش یک قدرت مرکزی در مقابل آنچه در بیرون وجود دارد، بسیج خواهد شد. در واقع همه روابط به منافع خانوادگی یا ایلی و قبیلهای تقلیل داده خواهد شد. در چنین فضایی است که تعصبات خانوادگی و قومی نیز رخ مینماید. این تعصبات هم در برابر هجوم خارجی و هم در برابر هر گونه تغییر در عادات و آداب و سلسلهمراتب داخلی خود را نشان میدهد.
فارغ از این فضا انسان ایرانی مراوداتی اجتماعی نیز داشته است. این مراودات بیش از حد انتظار است. تعامل، ملاقات، گپ زدن، بذلهگویی و خوش گذراندن در کنار یکدیگر اصلی است که در مراودات روزانه رعایت میشود. یک ادب ذاتی و افراطی در صورت این ارتباطات نشسته است.
« اهالی تهران، عموماً مردمانی شوخ و بذلهگو و خوشصحبت هستند و بذلهگویی و شیرینزبانی خود را در هیچ حالتی از دست نمیدهند. ... حتی تاجر موفق کسی است که خصوصیات و روحیه نژادی ایرانیها را صد در صد داشته باشد، یعنی خوشصحبت، بذلهگو و شوخطبع باشد و تجار ایرانی غالباً این طور هستند و در بازار مرتب مشغول بذلهگویی و تعریف حکایات خوشمزه و لطیفه هستند و به همین جهت هم تجار ایران در مقایسه با تجار کشورهای دیگر در کار خود موفق هستند» (بروگش، 1389: 184-183).
اما اگر از صورت و ظاهر کمی دور شویم، در کنه و باطن روابط انسانی، فرصتطلبیهای فردی در راستای منافع جمعی را میتوان دید. آنجاست که صفات حیلهگری، دغلکاری، توسل به دروغ و انواع این خصایص، خود را نمایان میسازد. خصایصی که از توهم و بدبینی نسبت به اطرافیان و غیر حساب کردن انسانهای خارج از محدوده خانواده و قوم بهوجود میآید. میزان این بدبینی یا برخورد خاص با افراد بسته به دوری و نزدیکی و میزان مراوده و یا مسئلهای به نام نان و نمک خوری یا رودربایستی تعریف میشود.
با توجه به آنچه از روابط ایرانیان بیان شد، میتوان دلیل عدم توانایی ایشان در انجام کارهای تیمی و یا سهمبری را نشان داد. بسیاری از سیاحان از بدبینی فطری ایرانیان نسبت به تعاون و کار تیمی سخن گفتهاند (فلور، 2:1365: 99). از این رو در میان ایشان کسب و کار مشترک در محدوده خانوادهها و در راستای نفع خانوادگی معنادار است.
تعامل انسان و سرنوشت (هدف از خلقت)
وبر هدف از خلقت را در آموزههای کالونی، خویشتنداری هوشیارانه به منظور مهار طبیعت شرورانه و انشا و تحقق اراده الهی تعریف کرده است. اما همانگونه که در رابطه و تعامل انسان با خالق هستی بیان شد، موضوع سرنوشت از پیش مقدر در این دنیا در سطح فردی و آیندهای با حضور منجی در سطح عمومی، شرایط را در باورهای ایرانی به سمت بیعملی خواهد برد. از سوی دیگر بر اساس آنچه در آموزههای دینی تبلیغ میشود، بهترین هدف از حضور در این جهان، رستگاری اخروی است. این رستگاری از طریق افعال دینی و رفتارهای فردی میتواند محقق شود و ما به ازای اجتماعی آن در صورت وجود، چندان در میان عامه مردم جدی گرفته نشده است.
این بیعملی و انفعال و تحقیر زندگی مادی در برابر رستگاری اخروی، به گونهای زیستن در لحظه حال را در میان ایرانیان به ارمغان آورده است. از این رو، توسل به فراماده، خیالبافی و رؤیابافی مشاهده شده در میان ایرانیان نیز قابل تبیین خواهد شد.
رابطه انسان و سرمایه (اقتصاد)
«ثروت به مثابه وسوسه و نتیجه جنبی یک زندگی توأم با فضیلت» باوری است که به زعم وبر در میان پروتستانها ریشه دوانده است. در جامعه ایرانی ثروت یا پول برای استفاده شخصی ارزشمند است، اما از آنجایی که منابع در جامعه محدود به نظر میرسد و تولید و ارزش افزوده چندان خود را نشان نمیدهد، از این رو، همین ثروت در نزد دیگری-جز خود فرد- میتواند امری مذموم باشد و حتی نشانهای از رفتار غلط اقتصادی صاحب مال. از این رو، یکی از ویژگیهای ایرانیان، پنهانکاری در زمینه به نمایش درآوردن میزان ثروت و به نوعی مدفون کردن ثروتشان است. روش اقتصادی دیگری که در برابر ثروت و سرمایه برمیگزینند، مصرف بیرویه آن است. مصرفی که به مرور خاصیت تجملی نیز به خود گرفته است.
«ایرانی صرفهجو نیست. او در نحوه استفاده از پولی که به دست میآورد، مانند اروپاییها به خصوص انگلیسیها عمل میکند، و ترجیح میدهد به جای پسانداز کردن، پولش را خرج خوب خوردن و خوب پوشیدن بکند. فقیرترین فرد ایرانی خوب میخورد و خوب میپوشد. به جز در بین فقیرترین رعایا و گروه کثیر گدایان حرفهای کمتر کسی را با ظاهری ژندهپوش میبینیم. فرد ایرانی خواستههای متعدد و گوناگونی دارد و در زندگی به مسائل تجملی و ظاهری اشتیاق فراوان نشان میدهد» (گزارش هیأت بازرگانی هند، 1373: 13).
باور به تجمیع ثروت به خاطر مصرف بهتر آنقدر جریان دارد که از هر فرصتی برای بهره بردن از اموال و امور مادی باید استفاده کرد. سنت قرض یا وام گرفتن در هر فرصتی، از جمله خصایصی است که بسیار درباره آن صحبت شده است.
«ایرانیان به قدری در فکر وام هستند که وقتی یک گوشواره و یا دستبند و یا قالیچه خریداری میکنند، قبل از همه چیز فکر میکنند که آیا در مورد لزوم میتوان آن شیء را گرو گذاشت و یا فروخت و به زبان ساده به پول تبدیل کرد» (گوبینو، 1385: 38).
وامهایی که به خاطر عادت به بدعهدی ایرانیان در قبال وثیقههای سنگین داده میشود و اغلب دارای ربحهای زیادی است. هر چند که ربا در شرع اسلام حرام دانسته شده، اما ایرانیان راههایی را برای موجه جلوه دادن آن پیدا کردهاند. سودجویی آنی از جمله خصائص جمعکننده موارد بالاست. ایرانیان تا جایی که میتوانند در بازپرداخت دیون خویش طفره میروند و به بدعهدی در این زمینه شهره هستند.
زمینداری و مالکیت زمین، امری است که در ایران همواره در تاریخ ارزشمند محسوب شده است. نزد بازرگانان صرف مال در زمین، بهتر از دفن آنها در زمین قلمداد شده و از این رو، ما صاحب طبقه تاجر زمیندار، کارمندان زمیندار، مزدبگیران زمیندار و ... هستیم.
همان طور که بیان گردید، فرهنگ کار در ایران زمینهساز تبلیغ بیعملی شده است، از این رو، مزدبگیری مطلوبترین شغل محسوب میشود. مزدبگیری امکان امتناع از کار را در قبال بهدست آوردن پول فراهم کرده است. پولی که میتواند با انعام، رشوه و اموری از این دست چشمگیرتر نیز به نظر آید. مشاغلی مانند خدمتکاری یا کارمندی دولت، جزء این دسته از مشاغل محسوب میشود.
«در ایران خدمتکاری خواهان دارد و بخش زیادی از افراد سرشناس نیر از خدمتگذاری به مدارج بالاتر رسیدهاند. به دست گرفتن خدمات به عنایات شخصی بستگی دارد و اگر مخدوم را از خادم خوشش آید، به شایستگی و کاردانی نیازی نیست» (دوروشوار، 1378: 100).
نتیجهگیری
اخلاق اقتصادی ایرانی، آمیزهای از تقدیرگرایی، سازگاری، محافظهکاری و امنیتخواهی است. معجونی که همه کنشهای ایرانی را تبیین خواهد کرد. اگر قرار باشد نه با عینک بدبینی و بدگویی به فرهنگ ایرانیان آن دوره، بلکه به منظور توصیف و تبیین شرایط آن روزگار به تاریخ نظر افکنیم، به خصائص بالا برمیخوریم. خصائصی که تا حدودی در نزدیکی سنخ آرمانی سنتی مورد نظر وبر قرار گرفته است و از روش و منش کالونی بسیار فاصله دارد. هم در مفهوم سرنوشت مقدر و بیعملی، هم در مفاهیم مربوط به کار و تلاش و هم در نوع مصرف و پسانداز، تفاوتهای بسیاری با این اخلاق دیده میشود. اگر قرار باشد در خصوص رواج توسعه و رشد و شکوفایی صنعت و اقتصاد در جامعه حساس بود، نمیتوان بدون تأمل درباره فرهنگ و اخلاق و باورهای خاصی که زمینهساز رشد اقتصاد هستند، به آن دست یافت.
اخلاق ایرانی که خاستگاه آن باورهای درونی شده ایشان است، آثار زیادی بر نحوه عملکرد ایشان در خصوص امور عملی و اقتصادی داشته است. اموری که به طور مستقیم پیشرفت یک کشور را نشانه میگیرد. هر چند نمیتوان بخش زیادی از ویژگیهای یادشده را به عموم ایرانیان نسبت داد، اما وجود این خصائص، تبیینکننده مسائلی مانند تنبلی، بهره پایین و ... در میان ایرانیان است. شاید در برداشت اول با کمک آرای وبر بتوان مستقیم سراغ دین رفت و ماحصل مسلمانی را چنین اخلاقی دانست. اما رجوع به تاریخ نشان میدهد آنچه بیش از باورهای اسلامی فرد انسانی را درگیر کرده است، آیینها و عرف به ارث رسیده از گذشتگان است. سنت یا فرهنگ که آغشته به دین نیز شده، گاهی حتی در تقابل با باورهای اصیل اسلامی درباره ارزش کار نیز بوده است. از اینروست که بیش از هر چیز شناخت سنن و باورهای فرهنگی به ارث رسیده بسیار مهم است. از دیگر سو، هر نوع تغییر در شرایط عملی پیشرفت به تغییر در باورداشتهای فرهنگی افراد نیاز دارد و این تغییر امری یکشبه و دفعی نیست. برای تغییر فرهنگی نیاز به زمان و نخبگان آگاه است. بدون شک یکی از محملهای قابل توصیه برای ایجاد شرایط تغییر فرهنگی در جامعه ایرانی میتواند رجوع دوباره به باورهای دینی و آیینی باشد.
از سویی دیگر در طول تاریخ به کرات شاهد بروز صنایع نوین و فناوری با معنای عام آن بودهایم، اما جدا کردن فناوری از علم مورد نیاز آنها که به منزله روح عمومی آن است، چیزی است که رادعی در برابر توسعه و پیشرفت خواهد بود. این مسئله به معنی وارد کردن فرهنگ بیگانه در کلیت آن نیست، بلکه نظر به پیرایش برخی عادات و ترویج باورهایی دارد که برای پیشرفت نیاز به آنها ملموس است. همانگونه که گفته شد، حل مشکل را باید فقط در خوانشهای جدید و مروجانی فهیم طلبید.
منابع و مآخذ
- آبراهامیان، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی 1377
- آرون، ریمون؛ 1386، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعهشناسی، ترجمه باقر پرهام، انتشارات علمی فرهنگی
- اشرف، احمد؛ نظام فئودالی یا نظام آسیایی: نقد و نظری در ویژگیهای تاریخ ایران، تهران 1347
- اشرف، احمد؛ 1359: موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران دوره قاجاریه، انتشارات زمینه
- آفاری، ژانت؛ 1385: انقلاب مشروطه ایران، ترجمه رضا رضایی، نشر بیستون، چاپ سوم
- بروگش، هنریش؛ 1389: سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه محمد حسین کردبچه، چاپ سوم، انتشارات اطلاعات
- بندیکس، راینهارد؛ 1382: سیمای فکری ماکس وبر، ترجمه محمود رامبد ، انتشارات هرمس
- بنجامین، ساموئل گرین؛ 1363: ایران و ایرانیان (خاطرات و سفرنامه )، به اهتمام رحیم رضا زاده ملک، نشر گلبانگ، چاپ اول
- پولاک، یاکوب ادوارد؛ 1361: سفرنامه پولاک (ایران و ایرانیان)، ترجمه کیکاووس جهانداری، انتشارات خوارزمی، چاپ اول
- تانکوانی، ژی.ام؛ 1383: نامههایی درباره ایران و ترکیه آسیا، ترجمه علی اصغر سعیدی، نشر چشمه، چاپ اول
- ترابی فارسانی، سهیلا؛ 1384، تجار، مشروطیت و دولت مدرن، نشر تاریخ ایران، چاپ اول
- ترنر، برایان؛ 1379؛ ماکس وبر و اسلام ، ترجمه سعید وصالی ، نشر مرکز
- دلریش، بشری؛ 1376: زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات دینی هنر، چاپ دوم
- دوروشوار، کنت ژولین؛ 1378: خاطرات سفر ایران، ترجمه مهران توکلی، نشر نی
- دوگوبینو؛ 1385: سه سال در ایران، ترجمه و اقتباس ذبیح اله منصوری، نگارستان کتاب، چاپ اول
- رنه دالمانی، هانری؛ 1335: سفرنامه از خراسان تا بختیاری ،ترجمه و نگارش فره وشی (مترجمم همایون )، چاپ گیلان
- سیف، احمد؛1373: اقتصاد ایران در قرن نوزدهم ، تهران، نشر چشمه
- شهری، جعفر؛ 1371: تهران قدیم، انتشارات معین، جلد چهارم
- شیل، مری؛ 1368: خاطرات لیدی شیل، ترجمه حسین ابوترابیان، نشر نو، چاپ دوم
- صدری، احمد؛ 1386؛ جامعه شناسان روشنفکران ماکس وبر ، ترجمه حسن آبنیکی ، انتشارات کویر
- علمداری، کاظم؛ چرا ایران عقب ماند و چار غرب پیش رفت؟، تهران، نشر توسعه 1379
- عیسوی، چارلز؛ 1369: تاریخ اقتصادی ایران (عصر قاجار 1332 - 1215 ه. ق )، ترجمه دکتر یعقوب آژند، نشر گستره، چاپ دوم
- فلور، ویلم؛ 1365: جستارهایی در تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ترجمه ابوالقاسم سری، انتشارات توس، جلد دوم
- فوران، جان؛ مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب، ترجمه احمد تدین، موسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ پنجم 1383
- کدی، نیکی آر، ایران دوران قاجار و برآمدن رضاخان، 1304 – 1175، ترجمه مهدی حقیقت خواه، نشر اول، چاپ اول 1381
- کرایب،یان،(1384) نظریهٔ اجتماعی کلاسیک،ترجمه شهناز مسمی پرست،انتشارات آگه
- کرایب،یان؛ بنتون، تد؛1389، فلسفه علوم اجتماعی – بنیادهای فلسفی تفکر اجتماعی ، ترجمه شهناز مسمی پرست و محمود متحد ، نشر آگه، چاپ سوم
- گزارش هیات بازرگانی هند بریتانیا اعزامی به حنوب شرقی ایران؛ 1376: اوضاع اقتصادی ایران در آغاز قرن بیستم، مترجمین : معصومه جمشیدی، محمد تقی حروفچین، محمد عوادزاده ، مهرنوش میراحسان، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ اول
- لمبتون، آ.ک.س؛ 1375: ایران عصر قاجار (ترجمه و گفتاری درباب ایران شناسی )، ترجمه سیمین فصیحی، انتشارات جاودان خرد
- ملکزاده، مهدی؛ 1383: تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، انتشارات سخن
- وبر، ماکس،(1374) اقتصاد و جامعه: مفاهیم اساسی جامعه شناسی، جامعه شناسی اقتصادی، جامعه شناسی سیاسی، ترجمه عباس منوچهری، ترابی نژاد، نشر مولی چاپ اول
- وبر، ماکس،(1371)، اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری ، مترجم عبدالمعبود انصاری، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، تهران
- وبر، مارکس؛ 1384: روش شناسی علوم اجتماعی ، ترجمه حسن چاوشیان ، نشر مرکز، چاپ دوم
- وبر، مارکس؛ 1382: اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری، مترجم عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی، انتشارات علمی فرهنگی
- وبر، مارکس؛ 1387: دین . قدرت . جامعه ، ترجمه احمد تدین، نشر هرمس، چاپ سوم
- ولی، عباس؛ ایران پیش از سرمایه داری، ترجمه حسین شمس آوری، نشر مرکز، 1380
- همایون کاتوزیان، محمد علی؛ اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمد رضا نفیسی و کامبیز عزیزی، نشر مرکز، چاپ ششم 1377
North.Douglaas.c,,(1971),Institutional Change and Economic Growth, The Journal of Ec
[1] دکترای جامعهشناسی توسعه از دانشگاه تهران smtohidlou@ut.ac.ir
[2] Entrepreneurship
[4]از دیدگاه بلومر برای تحلیل محتوای کنشهای افراد باید شاخص ساخت و مفاهیم حساس داشت. طبق تعریف او مفاهیم حساس عبارت از شناختی مرجعگونه و هدایتکننده است که در مطالعه نزدیک و مستقیم از واقعیت، مشاهدهکننده را متوجه خود میکند و به او کمک میکند با توجه به این شناخت جدید از واقعیت جهان تجربی، مفاهیمی نو و متناسب با فرایند شناخته شده بسازد.
[5] تکلیف: انجام وظایف دنیوی در هر شرایطی یگانه طریق زندگی خداپسندانه است و این طریق و فقط این طریق، مرضی خداست و از این رو همه مشاغل مشروع در نظرخداوند از ارزش مطلقاً یکسانی برخوردارند.
[6] ایده اولیه از جدول مقایسه پیوریتنیسم و آیین کنفوسیوس توسط بندیکش گرفته شده است.
[7] 7 شوال 1343/ اول مه 1925